مدرسه کربلا


دَر مــَدرسـﮧ ے ڪـَربــَلا ؛

ڪـودڪـاטּ بـﮧ چـِشـم ِ خـود دیـدنــد ڪِـﮧ بـآبــآ دو بــَخـش دآرد :

بــَخشـے در صـَحـــرآ ...

و بــَخـشـے نیز  بــآلاے نــِـیــزه ...

اَمــــآ ؛؛

ایـن ڪـﮧ عــــَـمــــــــو چـــَنـــد بـــَخـش دآرد رآ ؛

فـَـقــَـط بــــآبــــآ مـے دانــَد وبس .

لطفابافرهنگ واردشویم !

به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید

ادامه نوشته

دل نوشته ها...

دلم براي کودکيم تنگ شده

براي روزهايي که باورم ساده بود

همه آدم ها را دوست داشتم

مرگ مادر "کوزت" را باور مي کردم و از زن "تنارديه" کينه به دل مي گرفتم

مادرم که مي رفت به اين فکر بودم مثل مادر زنبور "هاچ" گم نشود

دلم مي خواست "ممُل" را پيدا کنم

از نجاري ها که مي گذشتم گوشه چشمي بدنبال "وروجک" مي گشتم

تمام حسرتم از دنيا،نوشتن با خودکار بود

دلم تنگ شده

شايد يک روز در کوچه بازار فريب دست من ول شد و او رفت

به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید

ادامه نوشته

حقیقت های جالب از زندگی...


ادامه نوشته

گوهر خود را نزن بر سنگ هر ناقابلي....





هیچ زمانی  با شکم خالی به خرید نروید چون هر غذای ناسالمی را انتخاب خواهید کرد .../



باربارا دی آنجلیس

...

آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاهی که  از شادی به هوا بپرم

 

زمین را از زیر پاییم بکشند .